مدح و ولادت امام محمد باقر علیهالسلام
شاعر : محمد قاسمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : چهارپاره
از غــمِ دلــم خـــدا خـــبــر داره اگـه مـن آه بِـکـــشـــم اثــر داره
مثل من چند نفـرو سراغ دارین؟ کـه دلِ سـوخـتـۀ شـلـعـهور داره
از چهـار سالگی درد و غم دیدم تو یهروز قـدّ یه عُـمر سِـتَم دیدم
شمر و با چکـمه یهبار تو قتلگاه یـه دفـعـهم تـو غـارت حـرم دیدم
دلـخـوشیهام یـهـو نـاپـدیـد شدن عـموهام جلـو چـشام شهـید شدن
وقـتی برمیگـشـتـیم از بالای تل مـوهـای دخـترامون سـفـید شدن
راویِ مُــصـیـبـتـای بــاز شـدیـم اسیـره یه مُشت یـتـیـمنواز شدیم!
تاکه خـوب حـقّ مـونـو ادا کـنـن ســوار نــاقـۀ بـیجـهــاز شــدیـم
به دلای زخمیمون چنگ میزدن صورتامونو با خون رنگ میزدن
کـوفـیـا به جای مـهـمـان نـوازی دم دروازه به مـا سـنگ مـیـزدن
هـمـه قـافـلـهمـون خـسـتـه بـودن پـر و بال ما رو بشـکـسـته بودن
من و با رُقـیّـه تـو ورود به شـام نانجـیبها به طـناب بـسـته بودن
پـدرم حـضـرت زیـن الـعـابـدیـن لـیتَ لـمَ تَـلِـدنی گـفـت برا هـمین
آخه دید تو ازدحـام تو شهـر شام من چـجور از ناقه افـتـادم زمین
|